28 مرداد

 بیست و هشت مرداد, سالگرد ازدواج منو مصطفی ست ...

چقدر دلتنگ سال های قبلم ...

هر سال سالگرد ازدواج من و مریم و تولد هادی و ارمین  با هم تو یه روز مراسم میگرفتیم یه تیر و چندتا نشون ...  همیشه براش برنامه ریزی می كردیم ... ولی امسال هیچكدوم این مراسم و نگرفتن دلیل اصلیشم من بودم ... نمی خواستن من ناراحت بشم ...  عكسای سال های قبل و نگاه می كردم چقدر خندون بودیم  موقعی كه كادو برای مصطفی می خواستم بخرم و دوست داشتم سورپرایزش كنم همیشه یه سوتی می دادم و لو می دادم كه چی گرفتم ... ولی مصطفی خوب بلد سورپرایز كنه ...  اینم تموم شد ... اینم گذشت ... نمی خوام بگم مصطفی بزرگترین اشتباه زندگیم بود ... نه نبود ... بزرگترین هدیه زندگیم بود ... یه وقتایی ادم باید تجربه كنه ... درست مثل یه ادم سالم كه گهگاهی وسوسه میشه مواد مصرف كنه ... تجربه كردن بد نیست ... من عشق و تجربه كردم با مصطفی درسته اخرش گند زد خرابش كرد ...